شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
سلام،سلام و سلام به دوستهای همیشگی... امشب به جای حرفهای تکراری خودم دوست دارم یه متن از دکتر علی شریعتی بنویسم که از نظر من خیلی زیباست.امیدوارم شما هم خوشتون بیاد. خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار میکند که در خودش وجود دارد... این همه حرف یک جا جمع شده بود در بغض فرو خورده ی تو. و نا آرام بودی. یک آن سیلاب بی رحم اندوه خانه خراب کرد چشمهایت را. و برق چشمهای معصومت را هرگز از یاد نخواهم برد. بگو،بگو...من می شنوم.از همه بگو،از همه جا،از همه چیز. بگو شاید نیمی از دردهایت را بتوانم به دوش بکشم. و تو گفتی و گفتنی ها کمرم را شکست... هرگز نمی خواهم جای تو باشم...بیچاره دلت... تو همیشه مرا به خود میخوانی و من همیشه تورا پس میزنم. آن طرف تر خدا خدا میکنم کسی باشد مرا دوست بدارد. ساده از کنار من رد میشوی؟؟؟؟ حالا؟ من تازه فهمیده ام که سقوط می تواند ابتدای صعود باشد. من خالصم.در تو خلاصه ام.اخلاص همین باید باشد. بگذار بگذریم. تمام حرف من همین بود که حالا که تورا فهمیده ام....نرو.... همیشه مثل یک عبور نا محسوس در کنار قدمهای منی. اما من کجا هستم که تورا نمی بینم؟ یا تو کجایی که من تورا؟؟؟؟ و بازهم من تورااا.... تو که غمی نداری،همیشه مرا میبینی. گوشهایم سکوت میخواهند. پشت سایه هایی که پنهان شده ام صدایی نیست گوشهای پر از خاطره ی ترس اما،همیشه از صدای خاطرات می ترسند. من دور شدم.از نور دور...دور از نور و کور.... و برای فرار در عمق سایه ها ناپدید تر... باید راهی باشد بی شک. و انگار هرچه از سایه ها دور میشوم نورانی تر... دلم دیگر نمیگیرد.و نه زیاد شاد میشوم. من یاد گرفته ام هیچ چیز پایدار نیست هرچه دارم لیاقتش را داشته ام و هرچه ندارم لیاقتش را....بهتر است بگویم مصلحت...تا ناشکر نباشم. سلام و سلام و مثل همیشه سه سلام. بلاخره کنکور هم تمام شد و از استرسش در اومدم. اما استرس بزرگتر و طولانی تر بعدشه. توکل به خدا. دلم واسه نوشتن و ایمیلهای قشنگتون تنگ شده بود و خودم نمیدونستم.عجیبه هااااا. بچه ها برام دعا کنید قبول بشم آرزوهای خیلی بزرگی دارم. دوباره منم و بغض همیشگی ام... گفتم آسمان را ببینید و کسی اعتنا نکرد... من تنها نشستم و ذره ذره رخ پوشیدن ماه را از آدمها دیدم... اما وای از آدم ها!!!!!! انگار آنقدر به زمین دل بسته ایم که ماه به ستوه آمده. بشنو!!!! فریاد میزند که چقدر گرفته است... دوستم داری که عاشقانه نگاهم میکنی... دوستت ندارم که عاقلانه نگاهت میکنم...
Design By : RoozGozar.com |