سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است

سلام سلام سلااااممم...

بچه ها من خیلی خوشحالم.

میپرسی چرا؟

خب دوتا دلیل داری بذار اولیش رو بگم که مهم تره

اونم اینه که من یه عالمه دوست های خوب دارم که

همیشه با نظرهاشون و ایمیلهاشون شادم میکنند.

پری جونم،نگاه روشن(مرضیه) که خیلی دوسش دارم،سارا،زهرا،

مریم،صادق،سهیل،طنین،شایان،آرش......و خیلیای دیگه...

از همتون ممنونم.و اما دومیش اینکه دیری ری رینگ....

من دانشگاه قبول شدم چی؟زیست شناسی و کجا؟همدان

عاشق هر دوتاشم دارم میرم با یه عالمه آرزوهای تحقق یافته برگردم....

همتون رو دوس دارم....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت 10:51 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

چقدر جالب است داستان انسانیت....

با الحمدلله آغاز میشود....

خدایا قلبهایمان را نلرزان....ربنا لا تزغ قلوبنا....

شیطان وسوسه میکند....ما اطاعت....

(و خدایی که در این نزدیکیست....)

دیدی چه شد؟امانتی اش آلوده شد....

و قنا عذاب النار....

والله غفور الرحیم........


نوشته شده در دوشنبه 90/6/14ساعت 8:0 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

خاک برای من مفهوم نبودن است نه نابودی....

میرویم که نباشیم....

میرویم که بمانیم....

مردن زوال و فنا نیست

تنها کلمه ایست که ما گذاشته ایم....

برای...........نبودن....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/14ساعت 7:51 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

بای ی ی ی ید بمانم....

نمیشود که بی هیچ انتقامی بار و بندیلم را ببندم و راهی شوم.....

منتظر باش دنیا.....

من از کوهها گذر میکنم....

با کوله باری از خاطرات خوش میروم....

پاک میشوم....پاک میروم....

حسادت کن....

بسوز....

من بر اوج می ایستم.....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/14ساعت 7:48 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

ترس....

صدای باد...

کسی در را باز کرد و به هم کوبید....

چه کسی خاطر من را آشفته کرد؟

بازهم ساعت دوازده شد....

تیک تاک...

بازهم صدای باد.....


نوشته شده در یکشنبه 90/6/13ساعت 8:53 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

غول چراغ جادو....

 

نه گنج می خواهم نه کلید شهر آرزوها را....

من فقط میخواهم کم کم زندگی کنم تا

کم کم وابسته شوم....

وقتی زمان به اوج وابستگی رسید

آرام سرم را بر زمین بگذارم و بمیرم....


نوشته شده در یکشنبه 90/6/13ساعت 8:49 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

آن روز زمستان بود.

من و دستهای یخ زده ام.

و تو با یک فنجان چای داغ در دستانت.

و امروز تو نیستی و بازهم زمستان شد....

و چقدر جای دستهای تو خالیست......


نوشته شده در یکشنبه 90/6/13ساعت 8:45 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

دیگه تحمل آدمهای اطرافم رو ندارم.

خسته شدم.از دروغ...از فقر فرهنگی....از خیانت....

می خوام همه رو رها کنم و برم واسه خودم.خود خودم....

شایدم من زیادی حساس شدم. اما....

نفس...

بگذریم....


نوشته شده در شنبه 90/6/5ساعت 7:33 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

تو این شبها یه حال و هوای دیگه دارم.

حس خوب رهایی.

احساس میکنم سبک شدم،بعد از یک سال گناه دوباره به

شبهایی رسیدم که بهتر از هزار شبه.شبهایی که میشه گریه کرد...

از ته دل....اشکهایی که نه تنها دلم رو بلکه نگاهم رو سبک میکنه.

خدا خدا میکنم....استغفر الله ربی و اتوب الیه...

بازم ازم رو برگردون خدا.من لیاقت بخششت رو ندارم.

بذار یه عالمه گریه کنم.بذار خالی بشم.اما نه خدایا امشب

اومدم اینجا که منو ببخشی.بهم ایمان قویتر بدی.

روحم رو،قلبم رو و نگاهم رو از حضورت نورانی کنی.

خدایا منو ببخش و بهم فرصت بده تا دوباره همه ی چیزهایی که

از دست دادم رو بدست بیارم...بهم فرصت بده دوباره از نو و بهتر بشناسمت.

خدایا مارو به حال خودمون نذار و اگر نمیبینیمت یادت رو در دلهامون زنده نگه دار...

سبحانک یا لا اله الا انت...الغوث الغوث...خلصنا من النار یارب....


نوشته شده در یکشنبه 90/5/30ساعت 6:34 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

بیاید یکم مهربون تر باشیم.از درد دیگران درد بکشیم و

 از دیدن زجر دیگران اشک بریزیم.

فقط اشک چاره ی کار نیست.من و تو باید کاری کنیم.

میگی تو ایران مگه فقیر کمه؟چرا به سومالی کمک کنیم؟

درست.اما تو ایران هر شش ساعت یک بار یه بچه نمیمیره.

بچه ای که میتونست خیلی آرزوهای بزرگ داشته باشه نه اینکه

بی جون منتظر یه ذره غذا باشه که بدنش دیگه حتی قدرت جذبش

رو هم نداره..........

اصلا هم نوع دوستی که ایران و غیر ایران نمیشناسه،هم وطن و بیگانه نمیفهمه.

تورو خدا دیگه این حرفارو نزن.

اصلا همین مایی که ادعا میکنیم ایران یه عالمه فقیر داره تاحالا شده

بهشون کمک کنیم؟

یادمون نره ما همگی انسانیم .یه سکه من،یه سکه تو،یه سکه ما....

میشه یه عالمه سکه...

پاشو و شونه خالی نکن.به خدا چیزی عوض نمیشه.

و آخرش از زبان کوروش کبیر:در نهایت میبینی هرآنچه هست

همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم....

بلند شو...


نوشته شده در یکشنبه 90/5/30ساعت 6:21 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

آخرین مطالب
» نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
[همه عناوین(292)][عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com


someone like you از adele ادله - مرجع کد آهنگ
مرجع کد آهنگ