شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است

ترکم نکن!!!

باشد جایی،زمانی،بتوانم برای تو کاری کنم...

شاید زخم برداری،شاید تب کنی،مریض شوی.

من باید باشم که زخمهایت را ببندم،دلداری ات بدهم

 و تو را در قلبم از آفتها حفظ کنم.

مرا ترک نکن!!!

شاید روزی،جایی،بعد از یک عالمه تنهایی دلت هوای کسی کند

که بی دریغ به هوای تو نفس می کشد...

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 1:6 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

 

 

باران که میبارد به دنیا رنگ طراوت می زند.چرا این طراوت را سهم چترها کنیم؟؟؟


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 1:6 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

اگر بخواهم با تو بمانم رویاهایم را چه کنم؟

عشق را چگونه باید احساس کنم؟

مرا در این نا آشنا راه به چه میخوانی؟

لحظه ای رهایم کن...صبر کن...

بگذار تورا در عشق ببینم...


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 1:4 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

تورا دوست دارم.

بسان شکوفه های روییده بر درخت خشک حیاط خانه یمان بهاران.

مثل نوک کوبیدن یک جوجه گنجشک بر تخم سفید مدورش برای رهایی...

تو هر روز تازه تر از دیروزی.تو برای من تولد دوباره ای...هر روز...

و تا همیشه های دور...


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 1:2 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

همیشه مرا پشت غبار میبینی...همیشه حایلی هست،فاصله ای...

تو همیشه مرا دور دیده ای با اینکه من در کنار تو ایستاده ام...


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 1:1 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

مثل یک نطفه در رحم احساسم پرورشت دادم.

از رگهایم خون به تن نحیفت رساندم...

بارورت کردم از عشق...

بزرگ شدی،آنقدر بزرگ که دنیا زیر پای تو بود...

نافت را که بریدند مرا نمی شناختی...


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/5ساعت 1:1 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

از من که بگذریم به تو میرسیم...

     گیرم که من رها شدم تورا چه میشود؟

        دلم برای همین صبور بودنت میسوزد...

 


نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 3:29 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

داغ لحظه های پرپر شده را به سینه دارم...

اما بهاری دوباره در راه است که هرگز نمیرسد...


نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 3:28 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

از من نخواه که باشم...من به تاراج رفته ام...

نا امید از هر بهانه ی ماندن...

زخمی دشنه ای که بی اراده مجروحم میکند به دستان مهربان تو...

صبور بودنت را دوست دارم.برایم صبوری کن تا بی درد تنهایت بگذارم.

نگو که سنگدلم!!!!نه...

من این را انکار نمیکنم که دوستت دارم. 


نوشته شده در سه شنبه 89/12/3ساعت 3:24 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

عشق غرور است نه ذلت.

 

عاشقم که شدی هر روز پایین تر از من می ایستادی.

 

همین بود که از چشمانم افتادی.

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/11/3ساعت 3:54 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

آخرین مطالب
» نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
[همه عناوین(292)][عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com


someone like you از adele ادله - مرجع کد آهنگ
مرجع کد آهنگ