شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
هنوز جای تیشه هایت هست روی ریشه ام به خدایمان دیگر توان روییدنم نیست... تو شهامتش را نداشتی دوستم داشتی اما سکوت دوای دردهای من نبود... من میروم شاید شکسته شود سکوت تو با هق هق شبانه ات... اما من دیگر در تو جایی نخواهم داشت... سلام...سلام...سلام... سلامی به یک آغاز...به رویش گیاه... به دنیا سلام...و به تو... آرزو دارم برای همه تون سالی باشه پر از شادی و خوشحالی و موفقیت و عشق... بچه ها مرسی از همه تون با ایمیلهای قشنگتون ساناز ، نرگس ،بهروز ،نگار ،حمید ،مصطفی ، نازنین ، آرش ، مریم و صادق جان و همه ی بچه های کانون مرسی که به یادم هستید دوستتون دارم عید همه تون مبارک. چقدر هوای سال تحویل سنگین است... صدای یا مقلب القلوب و الابصار غمگین است... میان تنگ دلم،ماهی ام!چه بی تابی؟ ندای یا محول الحول و الاحوال نزدیک است... زمین که تازه شده از نازش و قدوم بهار چقدر تازه شدن در بهار شیرین است... فضای آیینه و خانه از صدا خالیست به صوت حول حالنا الی احسن الحال رنگین است... بیا!!! برایت دوتا ماهی از آب دریا چیده ام. کنار سبزه ها بنشین و سال را تحویل کن. حالا وقتش رسیده که به تمام دنیا بخندی، همه چیز تشنه ی خندیدن توست... لحظه ی سال تحویل ماهی تنگ دلم چقدر بی تابی می کند. شاید دلش هوای تورا کرده. از راه دور برایت دعا میکنم به اندازه ی سبزه های روییده شاد بمانی. شاید ماهی دلم دست از بی قراری اش برداشت... بهار نو رسیده مبارک. در را باز کن... بهار پشت در منتظر است. یک عالمه گل،سبزه و شکوفه آورده است.... در را باز کن و بگو بهار خوش آمدی قدمت روی چشم... سال نو مبارک آسمان!!! گاهی آبی،گاهی سیاه...و من سردر گم که بتابم یا خاموش باشم؟!!! انکار نمیکنم که تو جاودانه ای،به اجبار،در خیال ماه... اما خوب میدانم این آخرین بار است که برای تو شعر مینویسم... دیگر هرگز...دیگر هیچ گاه برای تو شعر نخواهم نوشت... در تو تمام زندگانی ام معنا میشود. هر لحظه در هیاهوی خیال تو... و تو هر روز گلهای سرخ قلبت را خالصانه به من هدیه میکنی... من به تو قلبم را هدیه میکنم تا هزاران سال تنها برای تو بتپد... تو از تمام شاعرانه ها شاعرانه تری...
تویی که همیشه نقشی از باران داری...
اگر روزی،جایی،زمانی خلق نمیشدی شاید
من نه دوست میداشتم،نه دوست داشته میشدم...
روز خلق وجودت مبارک عزیزم...
Design By : RoozGozar.com |