سفارش تبلیغ
صبا ویژن


شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است

ورای عطر تلخ فاصله،عشق است.

همین صبور میکند دلتنگی نا آرامم را....

هیییییسسسس....

ساعت بی قراری ام تا اطلاع ثانوی در خواب است....

 

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 10:20 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

خاطراتی که هرگز از یاد نخواهند رفت....

دلیل اینکه سکوت اینجا شایع شده،شاید مشغله است.

اما میان این همه حرفهایی که نیازی به گفتنشان نیست

فریادهاییست که از عمق جان بر می خیزد...

و دلتنگی هایی که جای بودن ها را میگیرد.

و در این مشغله ها و سکوت ها و حرفهای نگفته

چقدر حرفهایت آرام میکند دختری را که بسیار دلتنگ است....

و اینها از نگاه روشنت بعید نیست....نگاه روشن....


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 10:13 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

تمام داشته هایم در یک چمدان خلاصه شد...و کفش هایم...

زیاد نبود اما وقت مردن که چمدان نیست....

گناه هایم را باید به دوش بکشم....

میشکنم،نه؟


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/7ساعت 5:31 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

سلام به همه.

امروز تولد مجید خراطهاست و من خیلی دوستش دارم.

مجید جونم تولدت مبارک.


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/7ساعت 5:28 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

رفتنت خیلی هم طول نکشید.

سایه ات را دیدم اگرچه خودم را به خواب زده بودم.

آرام قدم برداشتی،در را باز کردی،دیگر چیزی نفهمیدم....


نوشته شده در پنج شنبه 90/7/7ساعت 5:25 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |

دستم را روی گوشهایم گرفتم و چشمهایم را با فشار بستم.

داد.....نزن....

کاش زن نبودم آن وقت همینطور بودی؟خشن و مغرور؟

دوست داشتم بلند میشدم و محکم با مشت توی صورتت میزدم،

جای تمام مشتهایی که از تو خوردم.

همه ی اینها عقده است؟نیست؟

کاش زن نبودم....آخ....داد....نزن....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت 11:2 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

کات آقا جان کات....

این چه وضع بازی کردنه!!!صدبار این پلان رو گرفتیم نخند دیگه.

بازیه مسخره بازی که نیس....

 

 

کاش میشد وسط بازی دنیا هم کات داد....هی از نو....هی از نو....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت 10:59 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

می مینوازم از دسته که....می شود...

لا میزنم که....لا اقل....

دو....دوستم بداری.....

سیمهای گیتارم پاره می شود که هی ی ی ی

دختر خیالبافی نکن.....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت 10:57 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

دوباره آمدی که چه؟به رویای شیرین گذشته بازگردیم؟

نه عزیز دل،نه...

این بار که آمدی عمیقتر مرا ببین....

روی پیشانی ام چیزی نوشته؟

بر سر من شاخ میبینی؟


نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت 10:55 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

دیگر که بچه نمی شوم.بعد از رفتنت برفهای زمستان آب شد...

آدم برفی هم آب شد....

اما دماغش هنوز هست.دماغ هویجی اش....

درست مثل دماغ توست وقتی

که دروغهایت فاش شد....


نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت 10:53 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >

آخرین مطالب
» نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
نوشته های من
[همه عناوین(292)][عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com


someone like you از adele ادله - مرجع کد آهنگ
مرجع کد آهنگ