شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
به خاطره هایش با تو فکر میکند.... روزهای رفته ی مان یادت هست؟ "من"...."تو"...."پدر".... وروز های سختی که "او" رفت و "من" ماند و "تو".... و به آینده ای میاندیشد که "من" بماند تنها.... اشکهایش راببین!!!! طاقت نمی آورد دیگر..... دخترت را میگویم مادر.....
نوشته شده در سه شنبه 91/2/19ساعت
1:27 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |