شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
وقتی تو مضمون شعر من قرار می گیری واژه هایم نرم، حرف هایم گرم میشوند.... وقتی تو در ذهن تجسم می شوی خوبیها نقش می بندند و شاعرانه های خوابیده جوانه میزنند.... چرا انقدر زیبایی؟ راستی چرا؟ چرا وقتی تو هستی قلبم جور دیگر میزند، چشمهایم رنگ عوض می کنند،دستم یخ می زند و صدایم می لرزد؟ اصلا نگو چرا؟؟!!!!! شاید زیبایی ات به همین ندانستن های من باشد.... که چرا؟ چرا باید انقدر تورا دوست داشت؟؟؟؟؟
نوشته شده در چهارشنبه 91/1/23ساعت
3:59 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |