شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
دستم را روی گوشهایم گرفتم و چشمهایم را با فشار بستم. داد.....نزن.... کاش زن نبودم آن وقت همینطور بودی؟خشن و مغرور؟ دوست داشتم بلند میشدم و محکم با مشت توی صورتت میزدم، جای تمام مشتهایی که از تو خوردم. همه ی اینها عقده است؟نیست؟ کاش زن نبودم....آخ....داد....نزن....
نوشته شده در دوشنبه 90/6/21ساعت
11:2 صبح توسط دریا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |